رمان ماه خونین فصل 1 پارت 1

ღ☆ Takura taiko ☆ღ · 17:31 1401/08/27

بزن رو ادامه مطالب

رمان ماه خونین فصل 1 پارت 1

بوی خون همه جا رو فرا گرفته بود

همه جا تاریک و بی صدا بود جوری ک صدا تپش قلبمم می شنیدم

به ماه نگاه کردم و لبخندی زدم،سلام ماه 

با صدای پاشنه های کفشم ک اکو میشد، از اونجا خارج شدم

گوشیمو برداشتم و زنگ زدم

+تموم شد؟

-آره فقط یکم لجباز بودن 

+خوبه،ماموریت بعدیت با ی همکاره

- چییی،من همیشه تکی کار میکن..

بیب بیب بیب

چطور جرات کرد تلفنو روم قطع کنههه؟

اههه

خب خودمو معرفی نکردم

اسم من یور هست یور فورجر

و با رییسم خیلی مشکل دارم چون عین گاو فقط حرف خودشو میزنه

مادرم تو ماموریتش تیر خورد و مرد چون به ی نفر اعتماد کرده بود و نقشه رو گفته بود و طرف لوش داده و دشمن کشتش و هنوز نمیدونیم کی لوش داده و من قسم خوردم ک پیداش میکنم و تیکه تیکه اش میکنم و اینجوری شد ک من قاتل شدم

 پدرمم گم شده

من خوشبختانه تک فرزندم و لازم نیس خواهر یا برادر رو مخی رو تحمل کنم

رفتم شرکت تا همکار جدیدمو ببینم

تق تق تق

+بیا تو

- سلام گفتید ک...

+ایشون همکار جدیدتون هستن

-سلام من...

برای پارت بعدی 10 لایک